جدول جو
جدول جو

معنی اسب تاختن - جستجوی لغت در جدول جو

اسب تاختن
اسب را به شتاب حرکت دادن راندن اسب با تندی و شتاب
تصویری از اسب تاختن
تصویر اسب تاختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسپ تاختن
تصویر اسپ تاختن
اسب را به شتاب حرکت دادن راندن اسب با تندی و شتاب
فرهنگ لغت هوشیار
آگاه بودن از نیک و بد اسب و چگونگی آن و انواع وی سررشته دار بودن در کار اسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب تاختن
تصویر آب تاختن
ادرار یا شاش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب تاختن
تصویر آب تاختن
شاش کردن، ادرار کردن، پیشاب ریختن
آب افکندن، آب انداختن، برای مثال ز قلب آن چنان سوی دشمن بتاخت / که از هیبتش شیر نر آب تاخت (رودکی - ۵۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب تاختن
تصویر آب تاختن
((تَ))
ادرار کردن، شاشیدن
فرهنگ فارسی معین